loading...
ورودافرادبي جنبه ممنوع
sajjad بازدید : 312 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)
جنیفر لوپز متولد و بزرگ شده محله کَسل هیل در ناحیۀ برونکس واقع در نیویورک است. مادرش مربی مهدکودک و پدرش متخصص رایانه هر دو پورتوریکویی تبار و کاتولیک مذهب، زاده شهر پونسی در جنوب پورتوریکو می‌ باشند.
 
www.parsnaz.ir - عکس جنیفر لوپز در کنار پدر و مادرش
sajjad بازدید : 111 پنجشنبه 11 آبان 1391 نظرات (0)

 

پرویز پرستویی اگر فوتبال را که از ترس گیر نیفتادن در دام اعتیاد به آن پناه آورده بود، ادامه می‌داد شاید الان یکی از پیشکسوتان عرصه فوتبال می‌شد.
شاید اگر در سال ۴۹ وقتی که به عنوان دروازه‌بان تیم محله‌شان در نازی‌آباد درون دروازه قرار ‌گرفت، سر کلاس‌های بازیگری  پرویز احمدی‌نژاد (فقط شباهت اسمی است!) در مرکز هنرهای نمایشی نازی‌آباد نمی‌رفت، هیچگاه فکرش را هم نمی‌کرد روزی سر از کلاس‌های بهرام بیضایی دربیاورد و بعد‌ها با گروه تئاتر کوچ و بهزاد فراهانی مسیر دیگری را برای خودش رقم بزند.
راه یافتن در کلاس‌های درس بیضایی آن هم در سن ۱۷ سالگی، کم کم مقدمات ورود او به گروه نمایش کوچ را فراهم آورد.
پرویز که از کودکی علاقه زیادی به معرکه‌گیری برای دوستانش و اجرای نقش‌های مختلف داشت، در کوچه پس کوچه‌های دروازه غار وقتی از مدرسه تعطیل می‌شدند نیم ساعتی وقت دوستانش را می‌گرفت و برای آن‌ها نمایش اجرا می‌کرد. علاقه‌ بسیار زیادی به تعزیه خوانی داشت و بهترین خاطراتش به عزاداری‌های روزهای محرم ختم می‌شود.

شاید همین پیشینه‌اش بود که بهزاد فراهانی وقتی او را در جشنواره تئاتر شمال دید، به شیوه بازی او علاقه پیدا کرد و به گروه کوچ دعوتش کرد. « اولین بار که پرویز را دیدم در جشنواره تئاتر شمال بود، من یکی از اعضای هیات داوران بودم، در آنجا نمایشی دیدم که از بازی پرستویی خوشم آمد، او جایزه اول را برد، من در جمع چهارصد، پانصد نفر در هنگام اهدای جایزه به پرستویی، پشت تریبون گفتم: «من مطمئن هستم، این مرد اگر رشد درست و منطقی در عرصه داشته باشد و به درستی مطالعه کند، یکی از بازیگران بزرگ هنر ایران خواهد شد.» خیلی‌ها از من دلخور شدند، اما بعدها مشخص شد که پیش‌بینی‌ام درست بود.»
گروه تئاتر کوچ از معدود گروه‌های ماندگار در جمع اهالی تئاتر هست که تا امروز بدون هیچ کم و کاستی به فعالیت‌ خود ادامه داده است. پرویز پرستویی در دوره‌ای وارد این گروه شد که هم‌دوره‌ای‌های نام آشنایی در آینده از آن‌ها به جامعه‌ هنر معرفی شدند. عبدالرضا اکبری، مهدی میامی و مرتضی مسجدجامعی از جمله‌ آن‌ها هستند.

همکاری پرستویی با گروه کوچ به سال‌های انتهایی دهه‌ ۵۰ و ابتدایی دهه‌ ۶۰ مربوط می‌شود. جایی که آخرین اجراهای گروه به نمایش‌های «معدن» و «پتک» ختم می‌شود و با شهادت بهروز پرستویی در ابتدای دفاع هشت‌ساله‌ ایران در برابر تجاوز رژیم بعث، پرستویی راه و روش حرفه‌ای‌اش عوض شد و به سمت فیلم‌هایی رفت که در یک تسلسل منطقی در میانه‌های دهه‌ هفتاد به حاج‌کاظم رسید.
پرویز پرستویی راه دراز و سختی را از کوچه پس کوچه‌های نازی‌آباد تا «دیار عاشقان» طی کرد. او حتی در این مسیر تفکرات خود را هم پالایش داد تا گذرگاه دروازه غار برای او فقط حکم معرکه‌گیری برای هم‌سن‌وسالانش را نداشته باشد بلکه گذری باشد از پرویز تا پرستویی.

sajjad بازدید : 129 پنجشنبه 11 آبان 1391 نظرات (0)

تجربه بازیگری امین زندگانی در فیلم آهوی پیشونی سفید

تجربه بازیگری امین زندگانی در فیلم آهوی پیشونی سفید

جمعه شب امین زندگانی بازیگر سینما، تئا‌تر و تلویزیون مهمان برنامه تلویزیونی «هفت» بود و درباره حضور در فیلم سینمایی «اختاپوس – دفتر اول: آهوی پیشونی سفید» و جایگاه بازیگران در اجتماع صحبت کرد.

او در ابتدای صحبت‌هایش با اشاره به اینکه فروش فیلم «اختاپوس» در ۱۷ روز‌ اول اکران باعث دلخوری سازندگانش شده، گفت: «متاسفانه بر خلاف انتظار عوامل تولید، فیلم در این مدت فروش خوبی نداشته است. فکر می‌کنم «اختاپوس» یک نمونه موفق فیلم کودک و نوجوان در سال‌های اخیر است و امیدوارم در هفته‌های بعدی بتواند فروش خوبی داشته باشد.»

زندگانی در ادامه در پاسخ به این سئوال که چه شد پیشنهاد حضور در فیلم سینمایی «اختاپوس» را پذیرفت، گفت: «من ارادت خاصی نسبت به سیدجواد هاشمی دارم. علاوه بر آن فیلمنامه هم من را سر ذوق آورد تا در یک کار متفاوت حضور داشته باشم و به نوعی ساختارشکنی کنم. فکر کردم می‌توان در این فیلم طوری حضور داشت که هنر بازیگری بیشتر در نقش دیده شود.»

او در ادامه گفت: «من در بازیگری با تنها کسی که رقابت می‌کنم خودم هستم و بازی در شرایط متفاوت را امتحان کنم. در فیلم «اختاپوس» توانستم بخشی از ایده آل‌هایی که به عنوان بازیگر برای خودم متصور بودم برآورده کند.»

زندگانی در ادامه درباره حضورش در سریال‌های و فیلم‌های تاریخی گفت: «خوشحالم در سریال‌های «مختارنامه» و «معصومیت از دست رفته» حضور داشتم. این دو سریال برای من یک امتحان بازیگری بود. داودو میرباقری کارگردانی است که به عنوان یک بازیگر نمی‌توانی به راحتی در کارش حضور داشته باشی و در ‌‌نهایت خروجی آثارش بسیار خوب است. بازی در فیلم «ملک سلیمان» بیشتر دست تقدیر بود. به هر حال همیشه دوست دارم در آثاری حضور داشته باشم که با بازی در آن کار ساختارشکنی کنم و به سمت نقش‌های کمی فانتزی‌تر بروم.»

او ادامه داد: «نوع نگاه به بازیگری در سینما کلیشه‌ای است و متاسفانه نقش‌های تکراری بازیگر را تنبل می‌کند. خوشبختانه در فیلم «اختاپوس» باید از یک سری کلیشه‌ها جدا می‌شدم.»

زندگانی در ادامه با اشاره به فعالیتش در حوزه تئا‌تر گفت: «هر چه در بازیگری دارم از حضور در تئا‌تر است. اصولا تئا‌تر پرورشگاه خوبی برای بازیگر است. اساتید بزرگوار بازیگری ریشه در تئا‌تر دارند. متاسفانه در حال حاضر ورود به سینما یا تلویزیون از تئا‌تر سخت شده است.»

این بازیگر در ادامه گفت: «زندگی در شهرت راحت نیست. زمانی در ارتباط با دستمزد بازیگران درباره محمدرضا گلزار گفتم دستمزد بالای او بخاطر زندگی نکردنش است، چون مجبور است به دلیل شهرتش مثل یک فرد معمولی زندگی نکند. متاسفانه در حال حاضر جمع کثیری از بازیگران طلبکار هستند. نظارت درستی بر پرداختی‌های بازیگران وجود ندارد. اگر این پرداخت‌ها درست و به موقع باشد میزان دستمزد بازیگران خیلی هم بد نیست»

زندگانی در ادامه با اشاره به جایگاه بازیگر در جامعه گفت: «در تمام دنیا بازیگری جزو شغل‌های سخت است. بازیگر باید از اجتماع منفک شود، چون طیف بیشتری از مردم از او الگو می‌گیرند. به همین دلیل یک بازیگر باید از شرایط خطا دور باشد.»

او در ادامه گفت: «منحل شدن خانه سینما و تشکیل صنوف قانونمند سینما سو تفاهمی را میان هنرمندان ایجاد کرده است. امیدوارم در آینده نزدیک این سو تفاهم‌ها کنار گذاشته شود. چرا که برطرف کردن این سو تفاهم‌ها به نفع اهالی سینما خواهد بود.»

sajjad بازدید : 130 پنجشنبه 11 آبان 1391 نظرات (0)
سریال‌های «دزد و پلیس» و «دونگ یی» فعلا در نظرسنجی خبرآنلاین درمورد بهترین سریالی که این روزها از تلویزیون پخش می‌شود، بیشترین رای را کسب کرده‌اند.
 
به گزارش خبرآنلاین، تا لحظه تنظیم این خبر ۲۷۱۳ نفر در نظرسنجی خبرآنلاین با این عنوان که «کدام سریال از میان سریال‌های اخیر تلویزیون را بیشتر می‌پسندید؟» شرکت کرده‌اند که از میان آن‌ها ۳۲٫۸ درصد به «دزد و پلیس» به کارگردانی سعید آقاخانی رای داده‌اند.
 
سریال کره‌ای «دونگ یی» با ۳۲٫۴ درصد با فاصله کم از «دزد و پلیس» در رده دوم قرار دارد.
 
«کلاه پهلوی» ساخته سیدضیاء‌الدین دری با ۱۸٫۳ درصد و «تکیه بر باد» به کارگردانی محمود معظمی با ۱۱٫۸ درصد در رده‌های سوم و چهارم قرار دارند. «راستش را بگو» محمدرضا آهنج  با ۳٫۲ درصد و «رویای گنجشک‌ها» راما قویدل با ۱٫۵ درصد در رتبه‌های بعدی هستند.
 
کاربران محترم برای شرکت در این نظرسنجی می‌توانند به صفحه اول خبرآنلاین مراجعه کنند.

«دزد و پلیس» را دوست دارید یا «دونگ یی» ؟
sajjad بازدید : 92 سه شنبه 09 آبان 1391 نظرات (0)

هر سال همین که عطر خوش ماه مبارک رمضان به مشام می رسد، نگاه ها و توجه بسیاری به سوی رسانه ها و صد البته تلویزیون جلب می شود که چه کسانی قرار است در ماراتُن داغ ۳۰ شبه ماه رمضان رقابت کنند و کدامشان عنوان «بهترین» را از چنگ رقیبانش می قاپد. چند سالی می شود همه «احسان علیخانی» را صاحب اول و آخر برنامه پربیننده ای به نام «ماه عسل» می دانند، اما انگار امسال قرار است اتفاقات تازه ای را به تماشا بنشینیم؛ علی ضیاء و برنامه‌اش، جایگزین احسان علیخانی و ماه عسل شده‌اند. (این گفتگو در دورانی انجام شده که هنوز خبر قطعی اجرای ماه رمضان این مجری، منتشر نشده بود):

 

 گفتگوی مفصل مجری امسال ماه رمضان شبکه سه، علی ضیاء !

 

مجری های تلویزیون هم مثل صنف های دیگر برای خودشان لیگ رقابتی دارند؟

 

لیگ مجری ها؟ نمی دانم! داریم؟ نه، حداقل در نقطه ای که الان در آن قرار دارم اینطوری نیست.

 

 

 

خب، خودت الان در چه نقطه ای قرار داری؟

 

شاید الان در نقطه شروع قرار داشته باشم. اصولا با آدم ها و مجری هایی که اطرافم هستم بیشتر رفیقم. حالا این که بعضی از آنها پشت سر من یا همدیگر کارهایی را انجام می دهند که اسمش رفاقت، رقابت یا زیرآب زنی باشد، به خودشان و شخصیت شان مربوط است. با همه اینها همه شان مثل برادرم می مانند و واقعا خیلی وقت ها به من لطف داشته اند. بارها اتفاق افتاده «فرزاد حسنی»، «احسان علیخانی»، «محمد سلوکی»، «سیدجواد یحیوی» و خیلی دیگر از دوستان، برادرانه و پدرانه راهنمایی ام کرده اند و کارشان درست است.

 

 

 

این حرف و حدیث ها و زیرآب زدن ها به گوش خودت هم می رسد؟ وقتی می شنوی حالت چه شکلی می شود؟

 

قاعدتا به گوشم می رسد، اما نسبت به هیچ کدامشان واکنشی نشان نمی دهم؛ بالاخره رفیقم است و شاید حین عصبانیت حرفی به زبان آورده که حرف دلش نبوده. به نظرت به چی می گویند رقابت؟ رقابت یعنی من کارم را تمام و کمال و خوب انجام دهم، همکارم هم کارش را به خوبی انجام دهد؛ بعد مقایسه صورت بگیرد؛ این، یک رقابت متعادل است. آنجایی این تعادل از بین می رود که من دارم کارم را انجام می دهم، اما در کار دیگران هم فضولی می کنم و سرک می کشم! یا با فلان تهیه کننده یا کارگردان یا برنامه سازی که با «علی ضیاء» کار می کند تماس بگیرم، بگویم با او کار نکنیدها! و این کار را مدام ادامه بدهم!

 

 

 

چرا این اتفاق می افتد؟ می خواهند بایکوتت کنند؟

 

آره، شاید! اسم اینجور کارها نامردی است، نه رقابت! با وجودی که خیلی وقت ها نامردی می بینم، هیچ وقت این کار را در حق کسی انجام نمی دهم، تازه به آنهایی هم که در حقم این کار را انجام می دهند دست می دهم، احترام می گذارم و علاقه ام را بهشان نشان می دهم.

 

 

 

این حرف هایت یک مقدار کلیشه ای و غیرقابل باور به نظر می رسند!

 

خدا شاهد است عین واقعیت را می گویم. یعنی دارم از یکسری دوستان می خورم، اما توکلم به خداست، اصلا چون معتقدم با امام رضا (ع) بسته ام، هیچ کاری به این اتفاقات ندارم، آنی که باید ببیند، می بیند. من معتقدم آن دنیا کسی از من نمی پرسد مجری بودی یا نبودی، ولی قطعا خواهند پرسید که زندگی مردانه ای داشته ای یا نه! این فضاها نامردی است، هر شکلی هم که می خواهد باشد. تعریف مردانگی منم منم و لات بازی نیست؛ مردانگی یعنی یک وقت هایی بایستی و ببینی دارند می زنندت، اما تو فقط نگاهشان کنی و نزنی. به خاطر اینکه کار ما زدن نیست!

 

 

 

خب، تا کجا می توانی این وضعیت را تحمل کنی؟

 

ببین، هر کسی برای خودش خط قرمزها و نقاط حساسی دارد، خط قرمز من کاری نیست، بلکه فضای شخصی و خانوادگی ام است. اگر در کارم خط قرمز و کاسه صبری داشتم که تا الان باید لبریز شده بود؛ از بس که بعضی دوستان رفته اند به کارگردان، تهیه کننده، فیلمبردار و صدابردارهای مختلف سپرده اند با «علی ضیاء» کار نکنید! در صورتی که همه آن آدم ها آمدند و با هم کار کردیم! به والله یک بار هم تلفنم را برنداشتم به آن آدم زنگ بزنم تا دلیل کارش را بپرسم، اتفاقا سر نماز دعایش هم کرده ام و قرار است به همین زودی ها خودم با شیرینی به دفترش بروم و بگویم همه این کارهای اخیرت را می گذارم به حساب ناراحتی ات.

 

 

 

به نظرت دلیل همه این اتفاقات به خاطر این نیست که «علی ضیاء» به نسبت دیگران تازه واردتر است و سرعت پیشرفتش یک مقدار زیاد است؟!

 

نه، شخصا به این که مجریان تلویزیون ایران و همکاران من بهترین مجری های دنیا به حساب می آیند، ایمان کامل دارم.

 

 

 

بهترین های دنیا؟!

 

دقیقا. اینها بهترین های دنیا هستند چون با یک قالب ها، نگاه ها، خط قرمزها و محدودیت های خاص اجراهایشان اینقدر خوب است. تو فکر می کنی «پنگول» بهتر است یا فلان مجری در یک شبکه ماهواره ای؟ واقعا «هومن حاجی عبداللهی» یک سوپراستار در کار خودش به حساب می آید. مثلا فکر می کنی اطلاعاتی که «فرزاد حسنی» دارد، کمتر از «لری کینگ» ها و امثالهم است؟ توانایی این آدم ها زمانی عیان می شود که با وجود همه محدودیت های موجود تا این حد قوی و مسلط اجرا می کنند.

 

 

 

ولی با همه این حرف ها، به نظر من چون علی ضیاء خیلی زود به جایگاهی رسید که دیگران بیشتر از اینها برایشان زحمت کشیده اند و وقت گذاشته اند، اینقدر در تیررس قرار دارد! اصلا انگار یک جورهایی جهشی حرکت کرده ای!

 

چند سال پیش یک روز «سیدمحمدرضا حسینیان» را در سازمان دیدم، آن زمان چون در رادیو برنامه اجرا می کردم، او من را نمی شناخت و برای اینکه خودم را به او معرفی کنم، سمتش رفتم و گفتم ۳ سال است در رادیو دو شب در هفته از ساعت ۱۰ شب تا ۶ صبح شیفت می دهم و به برکت لطف خدا برنامه ای اجرا می کنم که الان جزو پرمخاطب ترین برنامه های رادیو به حساب می آید. اصولا آنهایی که شیفت شب رادیو هستند، برنامه ای اجرا نمی کنند، اما ما از تهیه کننده و صدابردارمان خواهش می کردیم بیدار بمانند تا بتوانیم برنامه زنده اجرا کنیم! آن زمان رکورد پیامک در رادیو را شکستیم، آن هم در حالی که صبح ها بزرگان رادیو برنامه اجرا می کردند، اما ما از ساعت ۲ تا ۳ صبح که خیلی ها خوابند برنامه اجرا می کردیم و ۱۰ برابر آنها برایمان پیامک می آمد! اینها را برایش تعریف کردم و گفتم «اما نمی دانم چرا هیچ اتفاق خوبی برایم نمی افتد؟!» محمدرضا حسینیان به من گفت مطمئن باش یک موقعی طعم شیرین همه این بی خوابی هایی که کشیدی را می چشی، باز هم تحمل کن، چون آنهایی که بی خوابی نکشیدند، زود رفتند و در یاد کسی نماندند. دانشجوی کاشان بودم و برنامه ام اینطوری بود که ۶ بعدازظهر سوار اتوبوس می شدم، ۹ شب می رسیدم تهران، ۱۰ شب خودم را به استودیو می رساندم و از آن ساعت تا ۶ صبح برنامه اجرا می کردم، بعد از آن سریع خودم را به اتوبوس می رساندم تا بتوانم دوباره ۹٫۳۰ صبح سر کلاسم باشم! تنها وقتی که فرصت می کردم کمی استراحت کنم، در همان اتوبوس بود. منظورم این است که همه این شرایط و سختی ها را تجربه کرده ام، بنابراین خیلی عجیب نیست که فرصتی فراهم شود که بتوانم همه آن تجربه ها را در موقعیتی مناسب به معرض نمایش دربیاورم و ازشان استفاده کنم. همه اینها را بگذارید در کنار لطف و محبت خداوند که همه چیز دست اوست و البته لطف مدیران شبکه و شخص علی زاهدی و دیگر دوستان که به من اطمینان کردند و اجازه دادند برنامه ای مثل «نیمروز» را اجرا کنم و تبدیل به اتفاقی شود که دیدیم؛ خب، زمان پخش «نیمروز» ظهر بود، یعنی زمانی که تلویزیون کم بیننده است و بیشتر مامان ها پای تلویزیون می نشینند، اما با برنامه خوبی که اجرا شد، آن زمان به یکی از پربیننده ترین زمان های تلویزیون تبدیل شد و توانست آنقدر سروصدا کند که خیلی از جوان ها و اقشار جامعه را درگیر خود کند.

 

 

 

برویم سر بهانه اصلی گفت وگویمان؛ چرا امسال برای اجرای برنامه «ماه عسل» سراغ شما آمدند؟

 

مگر آمده اند سراغ من؟ (خنده) ترجیح می دهم درباره این مسئله صحبتی نکنم. تنها چیزی که می دانم، این است که «ماه عسل» برنامه ای است که «احسان علیخانی» شروع کرده، متعلق به خودش است و به نظرم طی این سال ها اینقدر این برنامه را خوب اجرا کرده و به واسطه اش درخشیده که مردم دوست دارند در زمان قبل از افطار «احسان علیخانی» را ببینند. حالا اگر به هر دلیلی فرد دیگری جای احسان قرار بگیرد، قطع به یقین تمام هدفش این خواهد بود که پرچم احسان و برنامه اش را همچنان بالا نگه دارد و مطمئن باشید اگر قرار باشد آن فرد من باشم، تمام تلاشم را خواهم کرد مردم حداقل برنامه بدی نبینند، مردم ناسزا نگویند، خاطرشان آزرده نشود و اگر اجرای «ماه عسل» به من پیشنهاد شود، قطعا برای رضای خدا خواهم رفت، ولی نمی دانم این اتفاق می افتد یا نه!

 

 

 

اگر خاطرت باشد در برهه ای از زمان «ماه عسل» را افرادی مانند «حسن جوهرچی» و «محسن افشانی» اجرا کردند، اما هیچ گاه نتوانستند توفیق احسان علیخانی را به دست بیاورند. نگران نیستی اگر این اتفاق برای تو هم تکرار شود؟

 

واقعیت این است که آنها مجری نبودند. یک دوره «فرزاد حسنی» به خوبی برنامه را اجرا کرد، بعد احسان علیخانی جایگزینش شد و چون مجری بود برنامه را دستش گرفت. آنها مجری نبودند که توفیقی به دست نیاوردند، مثلا الان فکر می کنی اگر همین الان «فرزاد حسنی» قرار باشد «ماه عسل» را دوباره اجرا کند، برنامه نمی گیرد؟! احسان و فرزاد هر کدام مخاطبان خاص خودشان را دارند، به نظرم اگر هر کس دیگری هم قرار باشد به جای این دو برنامه را اجرا کند و بتواند فضای «ماه عسل» چند سال پیش را حفظ کند، برنامه اش می گیرد. اجرای برنامه ای در حد «ماه عسل»، تسلط، نگاه ویژه و توانایی زیادی را می طلبد، نه اینکه آدمی بیاید جلوی دوربین که در زندگی اش چهارتا سوال پشت سر هم از کسی نپرسیده! خب، معلوم است نمی تواند اجرای خوبی داشته باشد؛ البته آن بنده خدا هم تقصیری ندارد، شاید تحت فشار قرار گرفته باشد یا حتی ممکن است وسوسه تجربه این کار باعث شده باشد چنین مسئولیتی را بپذیرد و البته شکست بخورد!

 

 

 

اگر به ۴-۳ سال پیش برگردیم، اتفاق افتاد روزی در پسِ ذهنت به اجرای برنامه ای به پرمخاطبی «ماه عسل» فکر کنی؟

 

۳ سال پیش قبل از اینکه مجری تلویزیون بشوم، در رادیو برنامه اجرا می کردم، یادم است یک بار در خیابان داشتم می رفتم که گوشی همراهم زنگ خورد و یکی از پشت خط گفت آقای ضیاء تعریف شما را زیاد شنیده ایم، اگر دوست داری می خواهیم یک برنامه برای شبکه دو بسازیم که قصد داریم شما اجرایش کنی، من هم با وجودی که اصلا آقای علی زاهدی (تهیه کننده ماه عسل) را ندیده بودم، گفتم آقای زاهدی با من صحبت کردند و قرار است برنامه «ماه عسل» امسال را من اجرا کنم! بله، به این موضوع فکر کرده ام؛ اصولا زمان افطار، بسیار فرصت خوبی برای یک مجری است، چون زمانی است که مردم دوست دارند تو را ببینند، بنابراین همه مجری ها دوست دارند این فرصت در اختیارشان قرار بگیرد تا بیشتر دیده شوند و مطمئنم این فرصت در اختیار هر کسی قرار بگیرد، با تمام وجود تلاشش را خواهد کرد مردم بهترین برنامه ممکن را ببینند. تنها چیزی که با اطمینان به شما می گویم این است که «احسان علیخانی» خیلی خیلی برای این برنامه و زمانش تلاش کرده تا مردم برنامه های خوب و جدید ببینند، همانطور که «فرزاد حسنی» با حضور در برنامه «جزر و مد» و طرح ها و ایده هایی که با «علی زاهدی» برایش در نظر گرفتند، باعث شدند یک زمان مرده از نظر مخاطب، به یکی از پربیننده ترین زمان های تلویزیون تبدیل شود. البته قبل از این مجریانی مانند استاد «محمد صالح اعلاء» و «محمود محمدی» نیز با برنامه هایشان هنگام افطار چنین اتفاقاتی در تلویزیون را تجربه کرده بودند، اما اگر بخواهیم اجتماعی تر نگاه کنیم، این اتفاق با علی زاهدی و فرزاد حسنی شروع شد، با احسان علیخانی ادامه پیدا کرد و امیدوارم همینطور مسیرش را با موفقیت طی کند.

 

 

 

اگر تصور کنیم یک فوتبالیست از وقتی بازی اش را شروع می کند تا انتها، ممکن است اتفاقاتی از جمله لژیونر شدن، به تیم ملی راه یافتن و بازی در تیم های معتبر دنیا و کشورش برایش رخ دهد. یک بازیگر ممکن است به اسکار برسد، به نظرت سقف پیشرفت یک مجری آن هم در ایران تا کجاست؟

 

چرا فکر می کنی چون تا حالا مجری ای از ایران نتوانسته برنامه ای جهانی را اجرا کند، پس این قضیه برای همیشه منتفی است؟! چرا فکر می کنی ما نمی توانیم مجری ای در ایران داشته باشیم که نتواند مثلا مراسمی در حد اسکار یا کن را برگزار کند؟! چند وقت پیش مصاحبه ای کردم که در آن گفتم تا ۱۰ سال دیگر به لطف و مدد خداوند، برنامه ای جهانی اجرا خواهم کرد؛ این یک ادعا نیست چون فکر می کنم این اتفاق خیلی دور نیست؛ همانطور که همه بچه های ما امروز به همین موضوع فکر می کنند که اجراهای جهانی را تجربه کنند، البته به این شرط که این دغدغه شخصی بودن یا نبودنمان برطرف شود؛ یعنی وقتی میکروفون می بینیم، به جای حریص بودن و پریدن به آن، توانایی هایمان را نشان دهیم، بعد مطمئن باشید اتفاقات خیلی خوبی برای همه مان در راه خواهد بود. این یک نگاه کاملا شخصی از منظر «ع

sajjad بازدید : 145 چهارشنبه 03 آبان 1391 نظرات (0)

سریال دزد و پلیس,فیلم دزد و پلیس ,بازیگران سریال دزد و پلیس

 

داستان سریال دزد و پلیس : ناصر، شرور و خشن و سابقه‌دار در اثر ضربه ناشی از وقوع یک تصادف، حافظه خود را از دست می‌دهد. او که پس از جریان تصادف تبدیل به آدم دیگری شده، در رفتارهایش تجدید نظر می‌کند و تصمیم می‌گیرد کارهای خلاف را کنار بگذارد و دست کم بخشی از گذشته تاریکش را جبران کند، اما عملی کردن این تصمیم به آن سادگی نیست که او فکر می‌کند و گذشته پرفراز و نشیب و پر خطرش همچنان دست از سر او برنمی‌دارد…!

بازیگران : بهنام تشکر ، هومن برق‌نورد ، شقایق دهقان ، مرجانه گلچین ، حمید لولایی ، عزت‌ا… مهرآوران ، بیژن بنفشه خواه ، مهران رجبی ، مجید مشیری ، کمند امیر سلیمانی ،خشایار راد ، امید روحانی ، شهین تسلیمی ، رضا کریمی ، اصغر حیدری ، سوسن پرور ، بیژن رحمانی ، مونا بیگی و… 

ویژه اعضا

                       

ساکس رایگان ویژه برای اعضا                                  آپدیت نود 32 ویژه برای اعضا 

کلیک کنید                                                            کلیک کنید

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آدرس سایت

    آدرس فعلی سایت:

    www.funiweb2.tk

    آدرس بعدی سایت در صورت فیلتر شدن:

    www.funiweb3.tk

    آمار سایت
  • کل مطالب : 92
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 169
  • آی پی امروز : 59
  • آی پی دیروز : 11
  • بازدید امروز : 66
  • باردید دیروز : 13
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 79
  • بازدید ماه : 1,235
  • بازدید سال : 7,235
  • بازدید کلی : 99,870
  • کدهای اختصاصی
    کسب درآمد از پاپ آپ